معنویتهای انحرافی سراب است / تاجیک: انسانشناسی کوئیلو سکولار است
حجتالاسلام والمسلمین محمداسماعیل عبداللهی، نویسنده کتاب سایبان خودساخته عرفان مدرن و مدیر گروه عرفان اسلامی پژوهشکده بینالملی عروه الوثقی، یازدهم شهریورماه در نشست علمی «نقد انسانشناسی مکاتب معنویتگرا» که از سوی مؤسسه عروة الوثقی برگزار شد، گفت: معنویت به لحاظ تاریخی، جامعهشناختی، الهیاتی و روانشناختی قابل بررسی است. مهمترین مسئله در آموزههای مکاتب معنوی، موضوع انسان است؛ اینکه آنها چه تصویری از انسان دارند و انسان را با چه مؤلفههایی بررسی میکنند، انسان را صفحه سفید و یا سیاه میدانند و موضوعات دیگر مرتبط.
وی با اشاره به معنویتگرایی اشو، گفت: اشو اهل هندوستان بود و آثار زیادی از وی منتشر شده است؛ براساس برخی گزارشات، بیش از هفت هزار سخنرانی بر روی نوار کاست و دوهزار سخنرانی در قالبهای دیگر ضبط شده است؛ یک میلیون نسخه از کتب و نوارهای وی در هندوستان فروش رفته و به بیش از 25 زبان دنیا ترجمه شده است. کتابهای ایشان در کشور ما هم ترجمه شد مانند عشق و زندگی، سکس، تعلیمات تانکرا، الماس های آگاهی و ... .
وی افزود: امروز بین بشر معاصر فقر معنوی سراسری حاکم است و هرقدر دامنه تکنولوژی در جهان بیشتر میشود بر فقر معنوی بشر هم بیشتر افزوده میشود و گویی مدیریت جهان براین اساس تدبیر شده است؛ ایجاد و تولید جریانات معنوی انحرافی جزء برنامههای کلان مدیریتی در جهان است و هر کدام از این جریانات اگر مورد مقابله نرم قرار نگیرند میتوانند آسیبهای زیادی وارد کرده و سپاهی را از هم بپاشند.
معنویتی که سراب است
مدیر گروه عرفان اسلامی پژوهشکده بین المللی عروة الوثقی افزود: این مکاتب دنبال پاسخ به حس و نیاز معنویتخواهی انسان هستند و گرچه پاسخهایی دادهاند ولی بدون پشتوانه عقلی و منطقی، مقطعی و گذرا و بیشتر از جنس سراب است و ضلال؛ مطالعات تاریخی نشان میدهد اکثر قریب به اتفاق این معنویتوارهها از سوی استکبار تقویت و حمایت و در اختیار جهانیان قرار میگیرد؛ آنها مدعی هستند که اگر بخواهند معنویت را در دنیا مدیریت کنند باید خودشان آن را تولید کنند.
عبداللهی تصریح کرد: امروزه انسانشناسی علاوه بر عناصر گذشته دارای مؤلفههای جدید مانند قدرت در دولت، شهر و فضا و نماها هم هست، لذا وقتی از انسانشناسی اشو حرف میزنیم موضوع ما ناظر به عناصر انسانشناسی گذشته و معاصر است؛ انسانشناسی به دو دسته بلوک غرب و شرق قابل تقسیم است. انسانشناسی بلوک غرب با محرویت فلسفی سقراط آغاز و با حاکمیت اندیشه مسیحیت در دوره معاصر تداوم مییابد، این اندیشه چندان عقلگرا نیست ولی ارتقاء ایمانگرایانه دارد.
وی اضافه کرد: انسانشناسی بلوک شرق تکیه بر حقیقت انسان و نحوه تکون و آغاز حیات و فرجام و موقعیت او در هستی و شرایع و ادیان مختلف دارد؛ نگاهی کارکردگرایانه به انسان و سهم او در تعالی معرفتبخش هستی دارد؛ در اندیشه اسلامی، انسان خلیفه خداست، وقتی خلافت الهی ایجاد شد یکسری اقتضائاتی دارد لذا بیشترین حجم مطالعات جهان اسلام روی دو موضوع بوده است؛ یکی توحید و خدا و موحد و شناخت انسان؛ همه آیات مبارکه قرآن کریم هم بر محور توحید و موحد قابل توصیف و تحلیل است.
عبداللهی افزود: معنویتهای نوظهور و خودساخته عمدتاً در بلوک غرب و یا متأثر از اندیشه غرب هستند و اشو هم متأثر از همین اندیشه غربی است؛ آموزههای اشو تحت تأثیر انسانشناسی بلوک غرب با همان مؤلفههای آن است بنابراین تصویر آرمانی اشو از انسان، زوربای بودایی است؛ زوربا شخصیتی صمیمی و خوشگذران است و بودا نماینده معنویت؛ اشو انسان را در فشار دو چیز یعنی سنتهای تاریخ گذشته و تشویشهای زندگی نوین میداند و معتقد است باید از این دو آزاد و رها شود و راه حل آن را پاکسازی ذهنی میداند و مسیری را که برای این پاکسازی بر میشمارد، سازگاری با جماعت و همرنگ جماعت شدن و حذف قید و بندها از جمله مذهب میداند.
مدیرگروه عرفان عروة الوثقی بیان کرد: انسان نوین انسان مطلوب مدنظر اشو است که از همه این قیدها و بندها رها است؛ اشو انسان را دارای ظرفیتهای فوقالعاده میداند که باید فعال شود تا انسان به کمال برسد و کمال از نظر وی خلسه معنوی است.
انسانشناسی بدون خدا
در ادامه ابوالفضل تاجیک، دانشیار گروه عرفان دانشگاه بینالمللی اهل البیت علیهم السلام، گفت: پائولو کوئیلو مباحث خود را به صورت رمان و داستان مطرح کرده است و همین مسئله سبب شده تا استقبال مخاطبان از آثار وی زیاد باشد؛ انسانشناسی وی مبتنی بر خداشناسی او هست، او به دنبال نمایش دادن یک انسان مطلوب و کامل است، وی اندیشمندی سکولار است و جهان را بدون خدا میبیند و وجود خدا را قابل اثبات نمیداند.
وی افزود: وی معتقد است که جستوجو در مورد خدا هیچ حقیقی را برای ما آشکار نمیکند، در رمان خود به نام «مکتوب» این مطلب را بیان کرده است؛ هیچکس برای شما ثابت نخواهد کرد که خدا وجود دارد و اگر دنبال آن بروید وقت خود را تلف کردهاید یعنی ما نیازی به اثبات خدا نداریم.
دیدگاه انحرافی کوئیلو در مورد خدا و انسان
دانشیار گروه عرفان دانشگاه بینالمللی اهل البیت علیهم السلام، اضافه کرد: اولین ویژگی که کوئیلو برای خدا بیان کرده این است که این خدا نیازمند و خودش خطاکار و دارای اشتباه است. ایزد زمان پس از خلق گیتی، هماهنگی آفرینش را یافت اما کمبود بسیار مهمی را احساس کرد و آن وجود یک همراه بود تا در خلق این زیبایی همراه او باشد. آنگاه که ایزد زمان به تمنای دلش دست یافت پیشمان شد زیرا دریافت تعادل جهان بسیار ناپایدار شده و پشیمانی او به این نتیجه منجر شد که انسان را برای تنبیه خود بیافریند.
تاجیک بیان کرد: در واقع انسان محصول پشیمانی خداوند از اشبتاهش در خلق آفرینش است؛ چنین خدایی نیازمند بخشش انسان است و خدایی که غفلت و اشتباه دارد پس مخلوق او هم میتواند غفلت کند؛ او خدا را عادل نمیداند و حتی به پیامبرانش هم ظلم میکند. در کتاب«کوه پنجم» آورده است که خدایا هیچ سر از کار تو در نمیآورم؛ در کارت هیچ عدلی نمیبینم و خود را از زندگی من بیرون بکش ... .
تاجیک تصریح کرد: او کارهای خدا را بی حکمت میداند، در یکی از کتابهایش به بی حکمت بودن کارهای خدا و بیبرنامه بودن اشاره کرده است؛ در کتاب دلاور نور، ص 174 به بی برنامگی خدا اشاره کرده است؛ اندیشههای کوئیلو چنین است بنابراین تکلیف او در تعریف انسان روشن است.
سوءاستفاده استکبار از معنویتهای نوپدید
دانشیار گروه عرفان دانشگاه بینالمللی اهل البیت علیهم السلام، اظهار کرد: به دلیل بحران معنویت در جهان، مردم دنیا تشنه معنویت هستند و استعمار هم بدون تعصب، در جنگ نرم از این نحلههای انحرافی به نحو احسن استفاده میکند، همین کوئیلو از سال 2007 سفیر صلح سازمان ملل شده است و همین عنوان او را به شخصیت بینالمللی تبدیل کرد و آثارش مورد توجه قرار گرفت.
وی افزود: انسان در منظر وی سرشت و فطرت پاکی ندارد و نیکی همراه او نیست؛ در کتاب«شیطان و دوشیزه پریم» میگوید پیامبر خدا میگوید هیچکس خوب نیست، هیچکس؛ ما باید از این تظاهر به خوبی که اهانت به خداست دست برداریم و خطاهای خود را قبول کنیم؛ حالا که این انسان سرشت ناپاک دارد قاعدتا نباید پاکی انتظار داشته باشیم و لازم نیست انسان، خوب باشد.
این پژوهشگر گفت: انسان مطلوب از دید وی کسی است که از بروز تخلف ناراحت نمیشود و گاهی این تخلف را به صورت آشکار تایید میکند، در یکی از کتبش پطرس را نماد انسان مطلوب معرفی کرده که فردی خطاکار است؛ او معتقد است انسان باید به ندای دلش گوش دهد نه اینکه به قوانین پایبند باشد. در کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد، بمیرد جامعه آرمانی را به بیمارستان روانی تشبیه کرده و انسان مطلوب کسی است که برای هیچ قانونی احترام قائل نیست و در هر کاری که بخواهند بکنند آزاد هستند.
ویژگی انسان مطلوب در نظر کوئیلو
تاجیک تصریح کرد: در کتاب دلاور نور انسان مطلوب را دارای رفتار خارج از عرف میداند که پشیمان نمیشود و رفتار او غیرقابل پیشبینی است؛ ممکن است در خیابان برقصد و به چشمان کسی خیره شود و از عشق سخن بگوید، دلاوران نور به خود اجازه میدهند چنین باشند؛ او خلقت انسان را بیهوده میداند. وی مروج پوچگرایی را در اندیشههای خود دنبال کرده است.
دانشیار گروه عرفان دانشگاه بینالمللی اهل البیت علیهم السلام، افزود: انسان مطلوب در دیدگاه او هیچ الگویی ندارد، هیچ هدفی ندارد، زندگی را براساس میل و شهوت حیوانی و شخصی ترویج میکند و هیچ ابراز پشیمانی از اشتباه و اصللاح آن ندارد و به روابط آزاد جنسی معتقد است تا انسان به آرامش درونی برسد؛ مهمترین ویژگی در اندیشه انسانشناسی او قانونگریزی و عدم تقید به هر نوع دین و مذهب است.
تاجیک اضافه کرد: به خاطر بحران معنویت، انسانها تشنه مطالبی هستند که آنها را با جماعت همراه کند.
انتهای پیام